در ایالات متحده تا سال ۱۹۶۰ مرغ عموما در مزارع خانوادگی نگهداری میشد. در ابتدا هدف اولیه از پرورش مرغ، تخم مرغ بود و گوشت یک محصول ثانویه بشمار میرفت.[۲۲] عرضه از تقاضا کمتر بود و قیمت طیور بالا بود. در فصول سرد میشد برای مدتی تخم مرغها را جابجا و انبار کرد، بدون آنکه به سردخانه نیازی باشد. این امر در روزهایی که یخچال فراگیر نبود، امر مهمی بشمار میرفت. گلههای ماکیان در کشتزارهای کوچک نگهداری میشدند چرا که مرغها عموما خود را از اضافهٔ غلات و خرده آشغال و محصولات بر زمین ریخته تغذیه میکردند. این اقلام بویژه در فصل زمستان محدود بودند و همین عامل جمعیت طیور را ثابت نگه میداشت. پس از اینکه طیور توجه محققان کشاورزی را بخود جلب کردند (تقریبا در سال ۱۸۹۶)، بهبود در مدیریت و اصلاح جیرهٔ غذایی، مرغداری را با صرفه تر و تجاری تر نمود.
تا قبل از سال ۱۹۱۰، مرغ را بیشتر در جشنها و مراسم خاص عرضه میکردند. مرغ را به صورت زنده یا کشته شده حمل و نقل کرده، پَرَش را کنده اما شکمش را خالی نمیکردند و آنرا بر روی یخ بسته بندی میکردند. جوجههای گوشتی اماده طبخ تا دههٔ ۵۰، زمانی که سردخانه تا دم فروش مرسوم شد و به مشتریان اطمینان بیشتری بخشید، همه گیر نبود. تا پیش از این تمیز کردن مرغ وظیفهٔ قصاب محل نبود و از مهارتهای کدبانوی منزل بشمار میآمد. در آنزمان دو نوع ماکیان عرضه میشد: جوجه گوشتی یا جوجهٔ بهاره، که خروسهای جوانی بودند که محصول جانبی صنعت تخم مرغ بودند و زمانی که جوان و تازه بودند به فروش میرفتند و وزنشان نیز غالبا زیر ۱٫۵ کیلو بود؛ و مرغهای خورش که اینها هم محصول صنعت تخم مرغ بودند و مرغهای تخم گذار پیری بودند که دورهٔ اوج تخم گذاری خود را سپری کرده بودند. این عمل امروزه دیگر انجام نمیشود؛ جوجههای گوشتی امروزه نژادی کاملا متفاوت دارند و مرغهای تخمگذار دیگر در فروشگاهها ظاهر نمیشوند.
نقطهٔ عطف صنعت مرغداری در قرن بیستم به کشف ویتامین دی D(نامگزاری شده در سال ۱۹۲۲ )[۲۴] بود که نگهداری مرغها را در قفسهای بسته ممکن ساخت. تا پیش از این مرغها در فصل زمستان بدلیل کمبود نور خورشید جان بدر نمیبردند و تولید تخم و گوشت و جوجه کشی در فصول سرد بسیار مشکل بود و این امر ماکیان را به یک محصول فصلی و گرانقیمت تبدیل کرده بود .
همزمان تولید تخم نیز با نژادهایی علمی افزایش یافت. پس از چندین شروع ناموفق مثل تجربهٔ ایستگاه تحقیقاتی مین[۲۵]، پرفسور درایدن از ایستگاه تحقیقاتی ارگون به موفقیت رسید.[۲۶]
پیشرفت در تولید و کیفیت با کاهش تقاضا برای نیروی کار همراه بود. طی دههٔ ۳۰ تا ۵۰، نگهداری ۱۵۰۰ ماکیان برای یک خانوادهٔ مرغدار یک شغل تمام وقت محسوب میشد. در اواخر دههٔ ۵۰ قیمت تخم مرغ خانگی چنان کاهش پیدا کرد که مرغداران مجبور شدند که تعداد ماکیانهای خود را سه برابر کرده و سه ماکیان را در قفسی که سابقا یک ماکیان در ان نگهداری میشد، قرار دهند و یا تعداد چوب خوابهای قفسها را سه برابر کنند. خیلی طول نکشید که قیمتها باز هم رو به کاهش گذاشت و تعداد بسیاری از خانوادههای مرغدار از این شغل دست کشیدند. این امر نقطهٔ اغاز تبدیل مرغداری سنتی به صنعتی بود.